معنی فارسی keep to oneself

B1

زندگی کردن یا رفتار کردن به شکلی که از دیگران فاصله بگیرد و خیلی با آن‌ها ارتباط نداشته باشد.

To avoid interacting with others and remain solitary.

verb
معنی(verb):

To purposely avoid interaction with others; to be introverted.

معنی(verb):

To refrain from telling or giving; to keep secret, or refuse to share.

example
معنی(example):

او ترجیح می‌دهد در مهمانی‌ها خودش را تنها نگه دارد.

مثال:

He prefers to keep to himself at parties.

معنی(example):

گاهی بهتر است که خودتان را تنهایی نگه دارید تا اینکه بیش از حد اشتراک‌گذاری کنید.

مثال:

Sometimes it's better to keep to oneself than to share too much.

معنی فارسی کلمه keep to oneself

: معنی keep to oneself به فارسی

زندگی کردن یا رفتار کردن به شکلی که از دیگران فاصله بگیرد و خیلی با آن‌ها ارتباط نداشته باشد.