معنی فارسی kick something into touch

B2

به معنای کنار گذاشتن یا متوقف کردن ایده یا پروژه‌ای است.

To abandon an idea or plan.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند پروژه را به دلیل کمبود بودجه کنار بگذارند.

مثال:

They decided to kick the project into touch due to lack of funds.

معنی(example):

پس از بررسی گزینه‌ها، ایده را کنار گذاشتیم.

مثال:

After considering the options, we kicked the idea into touch.

معنی فارسی کلمه kick something into touch

: معنی kick something into touch به فارسی

به معنای کنار گذاشتن یا متوقف کردن ایده یا پروژه‌ای است.