معنی فارسی kickwheel
B2چرخ سفالگری با نیروی پا که برای شکلدهی به سفال استفاده میشود.
A pottery wheel operated by foot pedal used for shaping clay.
- NOUN
example
معنی(example):
چرخ کج ضروری برای شکلدهی به سفال است.
مثال:
The kickwheel is essential for shaping pottery.
معنی(example):
یک سفالگر ماهر میتواند با استفاده از چرخ کج اشیاء زیبایی بسازد.
مثال:
A skilled potter can create beautiful items using a kickwheel.
معنی فارسی کلمه kickwheel
:
چرخ سفالگری با نیروی پا که برای شکلدهی به سفال استفاده میشود.