معنی فارسی kidnapee
B2شخصی که ربوده شده است، به ویژه یک کودک.
The person who is kidnapped.
- NOUN
example
معنی(example):
کودک ربوده شده توسط پلیس نجات یافت.
مثال:
The kidnapee was rescued by the police.
معنی(example):
این داستان درباره یک کودک ربوده شده شجاع است که فرار کرد.
مثال:
The story followed a brave kidnapee who escaped.
معنی فارسی کلمه kidnapee
:
شخصی که ربوده شده است، به ویژه یک کودک.