معنی فارسی kidnaper

B2

شخصی که مسئول ربودن دیگران است.

The person who kidnaps someone.

example
معنی(example):

رباینده پس از یک تعقیب طولانی دستگیر شد.

مثال:

The kidnaper was caught after a long chase.

معنی(example):

آنها در جستجوی رباینده‌ای هستند که مسئول این جرم است.

مثال:

They are looking for the kidnaper responsible for the crime.

معنی فارسی کلمه kidnaper

: معنی kidnaper به فارسی

شخصی که مسئول ربودن دیگران است.