معنی فارسی kill ratios
B2نسبت تعداد کشتهشدگان به تعداد افرادی که زنده ماندهاند.
The ratio of the number of killed individuals to the number who survived.
- NOUN
example
معنی(example):
در جنگ، تجزیه و تحلیل نسبتهای کشته به زنده به ارزیابی کارایی کمک میکند.
مثال:
In war, analyzing kill ratios helps assess effectiveness.
معنی(example):
نسبتهای کشته این تیم پس از تغییر استراتژیشان بهبود یافت.
مثال:
The team's kill ratios improved after they changed their strategy.
معنی فارسی کلمه kill ratios
:
نسبت تعداد کشتهشدگان به تعداد افرادی که زنده ماندهاند.