معنی فارسی kill-joys
B1افرادی که اشتیاق و شادی را از محیط دور میکنند.
Individuals who take away enthusiasm and joy from a setting.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who is anti-fun, or prevents others from having fun.
example
معنی(example):
باشگاه پر از کشتگان شادی بود که نمیخواستند برقصند.
مثال:
The club was full of kill-joys who didn't want to dance.
معنی(example):
کشتگان شادی میتوانند یک رویداد سرگرمکننده را خراب کنند.
مثال:
Kill-joys can ruin an otherwise fun event.
معنی فارسی کلمه kill-joys
:
افرادی که اشتیاق و شادی را از محیط دور میکنند.