معنی فارسی killogie
B1کیلوژی نوعی گیاه یا علف است که ممکن است معنای خاصی در فرهنگهای محلی داشته باشد.
A type of plant or weed that may hold specific meaning in local cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک کیلوژی نادر در باغ پیدا کردم.
مثال:
I found a rare killogie in the garden.
معنی(example):
دانشمند خواص کیلوژی را بررسی کرد.
مثال:
The scientist studied the properties of killogie.
معنی فارسی کلمه killogie
:کیلوژی نوعی گیاه یا علف است که ممکن است معنای خاصی در فرهنگهای محلی داشته باشد.