معنی فارسی kilntree
B1کیلنتری، درختی که چوب آن برای تولید زغالسنگ و سوخت در کورهها استفاده میشود.
A tree whose wood is utilized for charcoal production and fuel in kilns.
- NOUN
example
معنی(example):
کیلنتری زغالسنگی تولید میکند که در دماهای بالا میسوزد.
مثال:
The kilntree produces charcoal that burns at high temperatures.
معنی(example):
در جنگل، کیلنتری به خاطر مقاومتش به چشم میآید.
مثال:
In the forest, the kilntree stands out for its resilience.
معنی فارسی کلمه kilntree
:
کیلنتری، درختی که چوب آن برای تولید زغالسنگ و سوخت در کورهها استفاده میشود.