معنی فارسی kilnrib
B1کیلنریب، یک عنصر ساختاری در کوره که به پشتیبانی و ثبات ساختار کمک میکند.
A structural element in a kiln that supports and stabilizes its structure.
- NOUN
example
معنی(example):
کیلنریب برای پشتیبانی از ساختار کوره استفاده شد.
مثال:
The kilnrib was used to support the structure of the kiln.
معنی(example):
در سفالگری، یک کیلنریب میتواند به توزیع یکنواخت حرارت کمک کند.
مثال:
In pottery, a kilnrib can help ensure even heat distribution.
معنی فارسی کلمه kilnrib
:
کیلنریب، یک عنصر ساختاری در کوره که به پشتیبانی و ثبات ساختار کمک میکند.