معنی فارسی kingsnakes
B1نوعی مار غیرسمی که معمولاً در آمریکای شمالی یافت میشود و برخی از آنها الگوهای جالب و زیبا دارند.
A non-venomous snake species known for their striking colors and patterns.
- noun
noun
معنی(noun):
Any of various colubrid snakes of the genus Lampropeltis.
example
معنی(example):
مارهای کینگ به خاطر الگوهای زیبا و جذابشان شناخته میشوند.
مثال:
Kingsnakes are known for their beautiful patterns.
معنی(example):
برخی از مارهای کینگ میتوانند ظاهر مارهای سمی را تقلید کنند.
مثال:
Some kingsnakes can mimic the appearance of venomous snakes.
معنی فارسی کلمه kingsnakes
:
نوعی مار غیرسمی که معمولاً در آمریکای شمالی یافت میشود و برخی از آنها الگوهای جالب و زیبا دارند.