معنی فارسی kissar
B1بوسیدار، فردی که تمایل یا قدرت بوسیدن دارد و در این زمینه مشهور است.
A person known for their kissing; often playful or affectionate.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان بوسیدار محلی شناخته میشد.
مثال:
He was known as the local kissar.
معنی(example):
همه او را بوسیدار مهمانی مینامیدند.
مثال:
Everyone called her the kissar of the party.
معنی فارسی کلمه kissar
:
بوسیدار، فردی که تمایل یا قدرت بوسیدن دارد و در این زمینه مشهور است.