معنی فارسی kissingly
B1به صورت عاشقانه یا صمیمی، معمولاً در زمینههای احساسی و رومانتیک استفاده میشود.
In a way that expresses love or affection, typically in a romantic context.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با لحن عاشقانه با شریکش صحبت کرد.
مثال:
She spoke kissingly to her partner.
معنی(example):
او از آن طرف اتاق با نگاه عاشقانه به او خیره شد.
مثال:
He glanced kissingly at her from across the room.
معنی فارسی کلمه kissingly
:
به صورت عاشقانه یا صمیمی، معمولاً در زمینههای احساسی و رومانتیک استفاده میشود.