معنی فارسی kittlish
B1حالت بازیگوش و قلقلکی که در برخی از حیوانات و انسانها مشاهده میشود.
Playful and often feeling the urge to be tickled.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گربه کوچک احساس کتیلیش میکند و مدام بازی میکند.
مثال:
The kitten is feeling kittlish and keeps playing.
معنی(example):
وقتی او او را قلقلک میزند، او واقعاً کتیلیش میشود.
مثال:
When she tickles him, he gets really kittlish.
معنی فارسی کلمه kittlish
:
حالت بازیگوش و قلقلکی که در برخی از حیوانات و انسانها مشاهده میشود.