معنی فارسی knaw

A2

جویدن و دندان زدن به چیزی، معمولاً با لذت و یا به منظور از بین بردن آن.

To bite or chew on something persistently.

example
معنی(example):

سگ‌ها دوست دارند به استخوان‌ها بجوند.

مثال:

Dogs like to knaw on bones.

معنی(example):

کودکان دوست دارند به اسباب‌بازی‌هایشان بجوند.

مثال:

The children like to knaw on their toys.

معنی فارسی کلمه knaw

: معنی knaw به فارسی

جویدن و دندان زدن به چیزی، معمولاً با لذت و یا به منظور از بین بردن آن.