معنی فارسی knickknackatory

B2

جایی که اشیاء کوچک و دکوری و بی‌ارزش به فروش می‌رسد.

A place where small decorative items are sold.

example
معنی(example):

فروشگاه پر از اقلام مختلف دکوری بود.

مثال:

The shop was filled with various knickknackatory items.

معنی(example):

او یک فروشگاه کوچک برای هدایا بزرگ کرده است.

مثال:

She's opened a knickknackatory for unique gifts.

معنی فارسی کلمه knickknackatory

: معنی knickknackatory به فارسی

جایی که اشیاء کوچک و دکوری و بی‌ارزش به فروش می‌رسد.