معنی فارسی knickknackery

B1

محل فروش اشیاء کوچک و دکوری.

A shop or place where knickknacks are sold.

example
معنی(example):

فروشگاه دکوری مکان دلپذیری برای گشت‌وگذار بود.

مثال:

The knickknackery was a delightful place to browse.

معنی(example):

او عاشق بازدید از فروشگاه دکوری در شهر است.

مثال:

He loves visiting the knickknackery in town.

معنی فارسی کلمه knickknackery

: معنی knickknackery به فارسی

محل فروش اشیاء کوچک و دکوری.