معنی فارسی knowinger

B1

کسی که دارای دانش و آگاهی مشخصی است.

A person who possesses knowledge, especially in a specific area.

example
معنی(example):

دانای گروه بحث را هدایت کرد.

مثال:

The knowinger of the group led the discussion.

معنی(example):

به عنوان دانا، او معمولاً برای مشاوره مورد مراجعه قرار می‌گرفت.

مثال:

As the knowinger, she was often consulted for advice.

معنی فارسی کلمه knowinger

: معنی knowinger به فارسی

کسی که دارای دانش و آگاهی مشخصی است.