معنی فارسی knowingest

B2

ادعای بالاترین میزان دانش در یک زمینه خاص.

The one who has the most knowledge about a specific topic.

example
معنی(example):

در بین ما، او بیشتر از همه در مورد این موضوع می‌داند.

مثال:

Among us, he is the knowingest about the topic.

معنی(example):

باتجربه‌ترین متخصص در این حوزه برای سخنرانی دعوت شد.

مثال:

The knowingest authority on the subject was invited to speak.

معنی فارسی کلمه knowingest

: معنی knowingest به فارسی

ادعای بالاترین میزان دانش در یک زمینه خاص.