معنی فارسی knowledge/knowledge
B1دانش به معنی اطلاعات، آموزش و تجارب کسب شده است که افراد برای درک بهتر دنیای اطراف خود از آن استفاده میکنند.
Knowledge is the information, understanding, and skills gained through experience or education.
- NOUN
example
معنی(example):
او دانش عمیقی از تاریخ هنر دارد.
مثال:
She has a deep knowledge of art history.
معنی(example):
دانش، قدرت است زمانی که به اتخاذ تصمیمات آگاهانه میرسد.
مثال:
Knowledge is power when it comes to making informed decisions.
معنی فارسی کلمه knowledge/knowledge
:دانش به معنی اطلاعات، آموزش و تجارب کسب شده است که افراد برای درک بهتر دنیای اطراف خود از آن استفاده میکنند.