معنی فارسی set-loose-2
B1رها کردن یا آزاد گذاشتن کسی یا چیزی برای فعالیت یا حرکت، اغلب در شرایطی که محدودیتی وجود داشته است.
To allow someone or something to be free and to move or act without restraint.
- VERB
example
معنی(example):
سگ در پارک رها شد تا آزادانه بدود.
مثال:
The dog was set loose in the park to run freely.
معنی(example):
بعد از طوفان، کودکان برای بازی در بیرون رها شدند.
مثال:
After the storm, the children were set loose to play outside.
معنی فارسی کلمه set-loose-2
:
رها کردن یا آزاد گذاشتن کسی یا چیزی برای فعالیت یا حرکت، اغلب در شرایطی که محدودیتی وجود داشته است.