معنی فارسی knucklebone
B1استخوان ضربدری، اشاره به استخوانی است که در بین انگشتان دست وجود دارد.
A bone of the finger or toe; also used in games.
- noun
noun
معنی(noun):
A bone that forms a knuckle in the human hand, in an animal's paw or any bone that forms a similar bump.
معنی(noun):
Such a bone once used in children's games of chance.
معنی(noun):
A die.
example
معنی(example):
او یک استخوان ضربدری را در زمین پیدا کرد.
مثال:
He found a knucklebone in the field.
معنی(example):
کودکان قبلا با استخوانهای ضربدری بازی میکردند.
مثال:
Kids used to play games with knucklebones.
معنی فارسی کلمه knucklebone
:
استخوان ضربدری، اشاره به استخوانی است که در بین انگشتان دست وجود دارد.