معنی فارسی knuckle down
B2جدی گرفتن یا سخت کار کردن بر روی یک موضوع.
To start working hard, especially in order to achieve something.
- verb
verb
معنی(verb):
To get to work; to focus on a task.
مثال:
You should knuckle down and do your homework!
معنی(verb):
To submit; knuckle under.
example
معنی(example):
تو باید جدی بشوی و شروع به مطالعه برای امتحاناتت کنی.
مثال:
You need to knuckle down and start studying for your exams.
معنی(example):
او تصمیم گرفت که وظیفه خود را جدی بگیرد تا پروژه‌اش را تمام کند.
مثال:
He decided to knuckle down to finish his project.
معنی فارسی کلمه knuckle down
:
جدی گرفتن یا سخت کار کردن بر روی یک موضوع.
