معنی فارسی kotched
B1گذشته فعل ول کردن یا گذاشتن چیزی.
Past tense of kotch, indicating something was placed down.
- VERB
example
معنی(example):
او اسباببازیها را در گوشه گذاشت.
مثال:
She kotched the toys in the corner.
معنی(example):
سگ استخوانش را زیر میز گذاشت.
مثال:
The dog kotched his bone under the table.
معنی فارسی کلمه kotched
:
گذشته فعل ول کردن یا گذاشتن چیزی.