معنی فارسی kow-tows
B1عمل تعظیم کردن به بزرگترها یا مقامات.
Third person present form of kowtow; shows deference.
- VERB
example
معنی(example):
در فرهنگهای سنتی، او معمولاً به بزرگترها تعظیم میکند.
مثال:
In traditional cultures, she often kow-tows to elders.
معنی(example):
نسل جوانتر گاهی به خواستههای والدینشان تعظیم میکند.
مثال:
The younger generation sometimes kow-tows to their parents' wishes.
معنی فارسی کلمه kow-tows
:
عمل تعظیم کردن به بزرگترها یا مقامات.