معنی فارسی kp
B1KP، مخفف کلیدی که مرتبط با عملکرد یا علم است.
An abbreviation that could refer to various contexts depending on usage.
- OTHER
example
معنی(example):
سیستم KP بسیار کارآمد است.
مثال:
The KP system is very efficient.
معنی(example):
آنها از KP برای اندازهگیری عملکرد استفاده میکنند.
مثال:
They use KP to measure performance.
معنی فارسی کلمه kp
:
KP، مخفف کلیدی که مرتبط با عملکرد یا علم است.