معنی فارسی laborings
B1فرایند انجام کار یا تلاش برای تولید یا ایجاد چیزی.
The act of laboring or working persistently.
- NOUN
example
معنی(example):
زحمات کشاورزان با برداشت فراوانی پاداش داده شد.
مثال:
The laborings of the farmers were rewarded with a bountiful harvest.
معنی(example):
زحمات او در جامعه از سوی همه مورد تقدیر قرار گرفت.
مثال:
Her laborings in the community were appreciated by all.
معنی فارسی کلمه laborings
:
فرایند انجام کار یا تلاش برای تولید یا ایجاد چیزی.