معنی فارسی laborousness
B1به مفهوم کیفیت یا حالت سخت و پر زحمت بودن است.
The quality of requiring much effort and hard work.
- NOUN
example
معنی(example):
سختی کار بسیار ترسناک بود.
مثال:
The laborousness of the task was daunting.
معنی(example):
با وجود سختی اش، او عزم راسخی برای موفقیت داشت.
مثال:
Despite its laborousness, she was determined to succeed.
معنی فارسی کلمه laborousness
:
به مفهوم کیفیت یا حالت سخت و پر زحمت بودن است.
