معنی فارسی laciness

B1

ویژگی یا حالت نازک و ظریف بودن.

The state or quality of being lacy; delicacy.

example
معنی(example):

لطافت پارچه آن را برای تابستان مناسب کرد.

مثال:

The laciness of the fabric made it ideal for summer.

معنی(example):

لباس او لطافت زیبایی داشت که توجه همه را جلب کرد.

مثال:

Her dress had a beautiful laciness that caught everyone's attention.

معنی فارسی کلمه laciness

: معنی laciness به فارسی

ویژگی یا حالت نازک و ظریف بودن.