معنی فارسی lacklustrous

B1

چیزی که فاقد درخشندگی یا جذابیت است.

Having no luster; dull and uninspiring.

example
معنی(example):

این نقاشی بی‌فروغ بود و هیچ رنگ زنده‌ای نداشت.

مثال:

The painting was lacklustrous, lacking any vibrant colors.

معنی(example):

اجراي بی‌فروغ او نتوانست منتقدان را تحت تأثیر قرار دهد.

مثال:

Her lacklustrous performance did not impress the critics.

معنی فارسی کلمه lacklustrous

: معنی lacklustrous به فارسی

چیزی که فاقد درخشندگی یا جذابیت است.