معنی فارسی laissez
B1ترک کردن، اجازه دادن به چیزی که بدون مداخله ادامه یابد.
To allow or let be; to leave something alone.
- VERB
example
معنی(example):
سرآشپز تصمیم گرفت که مواد را برای مدتی رها کند.
مثال:
The chef decided to laissez the ingredients sit for some time.
معنی(example):
در کسب و کار، اغلب مهم است که به تیم خود اجازه دهید تصمیمگیری کند.
مثال:
In business, it is often important to laissez your team make decisions.
معنی فارسی کلمه laissez
:
ترک کردن، اجازه دادن به چیزی که بدون مداخله ادامه یابد.