معنی فارسی lambencies

B2

چندین مورد از درخشش یا فروغ ملایم، به ویژه در زمینه نور.

Plural of lambency, referring to multiple instances of soft light or glow.

example
معنی(example):

هنرمند در نقاشی‌اش درخشش‌های مختلف غروب را به تصویر کشیده است.

مثال:

The artist captured the various lambencies of twilight in her painting.

معنی(example):

درخشش‌های مختلف می‌توانند احساسات متفاوتی را برانگیزند.

مثال:

Different lambencies can evoke different emotions.

معنی فارسی کلمه lambencies

: معنی lambencies به فارسی

چندین مورد از درخشش یا فروغ ملایم، به ویژه در زمینه نور.