معنی فارسی lamber

B2

عملی از تهیه یا آماده‌سازی مواد غذایی، مخصوصاً گوشت یا خمیر.

To prepare or season food, particularly meat or dough.

example
معنی(example):

برای ماریناد کردن گوشت، او از یک ماریناد خاص استفاده کرد.

مثال:

To lamber the meat, she used a special marinade.

معنی(example):

او خمیر را ماریناد می‌کند تا بهتر بالا بیاید.

مثال:

He lambers the dough to make it rise better.

معنی فارسی کلمه lamber

: معنی lamber به فارسی

عملی از تهیه یا آماده‌سازی مواد غذایی، مخصوصاً گوشت یا خمیر.