معنی فارسی lamellately
B1لاملهای، به نحوهای از رشد یا آرایش اشاره دارد که شامل لایهها باشد.
In a manner that is structured in layers or plates.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گیاه به صورت لاملهای رشد میکند و در طول زمان لایههای متمایزی ایجاد میکند.
مثال:
The plant grows lamellately, adding distinct layers over time.
معنی(example):
سقفها به صورت لاملهای چیده شده بودند تا زیباییشان افزایش یابد.
مثال:
The tiles were arranged lamellately to enhance the aesthetic.
معنی فارسی کلمه lamellately
:
لاملهای، به نحوهای از رشد یا آرایش اشاره دارد که شامل لایهها باشد.