معنی فارسی lamentational
B1مرتبط با غم و افسوس، معمولاً در بیان احساسات تلخ.
Relating to or characterized by lamentation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صدای افسوسانگیز او غم او را نشان میداد.
مثال:
Her lamentational tone showed her sorrow.
معنی(example):
جنبههای افسوسانگیز شعر همه را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The lamentational aspects of the poem moved everyone.
معنی فارسی کلمه lamentational
:
مرتبط با غم و افسوس، معمولاً در بیان احساسات تلخ.