معنی فارسی lanciform

B2

به شکل یا وضعیتی گفته می‌شود که شبيه نیزه یا لانس است.

Descriptive of a shape resembling that of a lance or spear.

example
معنی(example):

برگ‌های لانسيفور مخصوص این نوع گیاه هستند.

مثال:

The lanciform leaves are characteristic of this plant type.

معنی(example):

بسیاری از گونه‌ها دارای اشکال لانسيفور هستند که به آنها در سازگاری با محیط کمک می‌کند.

مثال:

Many species have lanciform shapes that help them adapt to their environment.

معنی فارسی کلمه lanciform

: معنی lanciform به فارسی

به شکل یا وضعیتی گفته می‌شود که شبيه نیزه یا لانس است.