معنی فارسی landamman
B1عنوانی برای کسی که در مدیریت و نظارت بر منابع زمین فعالیت میکند.
A title for someone who oversees and manages land resources.
- NOUN
example
معنی(example):
سرپرست زمین در طول مذاکرات رهبری بزرگی را نشان داد.
مثال:
The landamman showed great leadership during the negotiations.
معنی(example):
به عنوان سرپرست زمین، او مسئولیت مدیریت منابع را بر عهده داشت.
مثال:
As a landamman, he was responsible for managing the resources.
معنی فارسی کلمه landamman
:
عنوانی برای کسی که در مدیریت و نظارت بر منابع زمین فعالیت میکند.