معنی فارسی landage

B1

عمل فرود آمدن بر روی زمین، به ویژه در زمینه‌های هوایی یا فضایی.

The act of landing, particularly in aviation or space contexts.

example
معنی(example):

فرود در زمین برای تحویل ایمن کالاها ضروری بود.

مثال:

The landage was necessary for the safe delivery of goods.

معنی(example):

تکنیک‌های فرود مناسب می‌توانند از تصادف جلوگیری کنند.

مثال:

Proper landage techniques can prevent accidents.

معنی فارسی کلمه landage

: معنی landage به فارسی

عمل فرود آمدن بر روی زمین، به ویژه در زمینه‌های هوایی یا فضایی.