معنی فارسی laplandic
B1لاپلندی، مربوط به زبانها یا ویژگیهایی که به لاپلند و مردم آن مربوط میشود.
Pertaining to the languages or cultural aspects associated with Lapland and its inhabitants.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زبانهای لاپلندی توسط مردم سامی صحبت میشود.
مثال:
Laplandic languages are spoken by the Sámi people.
معنی(example):
میراث لاپلندی در جشنوارههای مختلف جشن گرفته میشود.
مثال:
The Laplandic heritage is celebrated in various festivals.
معنی فارسی کلمه laplandic
:
لاپلندی، مربوط به زبانها یا ویژگیهایی که به لاپلند و مردم آن مربوط میشود.