معنی فارسی lashless
B1بدون مژه، به کسی یا چیزی اشاره دارد که مژه ندارد.
Having no eyelashes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی افراد به دلیل یک بیماری، بدون مژه هستند.
مثال:
Some people are lashless due to a medical condition.
معنی(example):
ظاهر بدون مژه میتواند در مد بسیار جلب توجه کند.
مثال:
The lashless look can be quite striking in fashion.
معنی فارسی کلمه lashless
:
بدون مژه، به کسی یا چیزی اشاره دارد که مژه ندارد.