معنی فارسی latensified

B1

وضعیتی که به تأخیر افتاده یا پنهان شده است.

Made latent or hidden.

example
معنی(example):

خطرات به دلیل غفلت به تأخیر افتاده‌اند.

مثال:

The risks have latensified due to negligence.

معنی(example):

تهدید پس از تحلیل اولیه به تأخیر افتاد.

مثال:

The threat was latensified after the initial analysis.

معنی فارسی کلمه latensified

: معنی latensified به فارسی

وضعیتی که به تأخیر افتاده یا پنهان شده است.