معنی فارسی lawine

B1

به معنای نوعی برف که لغزش کرده یا سقوط کرده است.

An avalanche or a large mass of snow and ice sliding down a mountain.

example
معنی(example):

برف‌دست به چندین اقدامات ایمنی در محل تحریک کرد.

مثال:

The lawine triggered several safety precautions at the site.

معنی(example):

قبل از برف‌دست، این منطقه به خاطر آب و هوای شدیدش شناخته شده بود.

مثال:

Before the lawine, the area was known for its extreme weather.

معنی فارسی کلمه lawine

: معنی lawine به فارسی

به معنای نوعی برف که لغزش کرده یا سقوط کرده است.