معنی فارسی lazyship

B1

حالت و کیفیت تنبل بودن در گروه یا فرد.

The state or characteristic of being lazy, particularly in a group context.

example
معنی(example):

تنبلی او در طول پروژه مشهود بود.

مثال:

His lazyship was evident during the project.

معنی(example):

تنبلی تیم به از دست دادن ضرب‌الاجل‌ها منجر شد.

مثال:

The lazyship of the team led to missed deadlines.

معنی فارسی کلمه lazyship

: معنی lazyship به فارسی

حالت و کیفیت تنبل بودن در گروه یا فرد.