معنی فارسی lazylegs
B1به معنای پاهایی که به دلیل عدم فعالیت یا تنبلی حالتی بیحرکت پیدا کردهاند.
Referring to legs that feel heavy or sluggish due to prolonged inactivity.
- NOUN
example
معنی(example):
بعد از نشستن خیلی طولانی، پاهای تنبل من حرکت کردن را دشوار میکنند.
مثال:
After sitting too long, my lazylegs make it hard to move.
معنی(example):
او بعد از جلسه طولانی از پاهای تنبلش شوخی کرد.
مثال:
He joked about having lazylegs after the long meeting.
معنی فارسی کلمه lazylegs
:
به معنای پاهایی که به دلیل عدم فعالیت یا تنبلی حالتی بیحرکت پیدا کردهاند.