معنی فارسی lazinesses
B1حالتهای تنبلی که ممکن است فرد در شرایط مختلف از خود نشان دهد.
The quality or state of being lazy; a tendency to avoid work or activity.
- NOUN
example
معنی(example):
تنبلیهای او در طول تابستان بیشتر نمایان شد.
مثال:
Her lazinesses became more apparent during the summer.
معنی(example):
تنبلیهای گروه توسط معلم یادداشت شد.
مثال:
The lazinesses of the group were noted by the teacher.
معنی فارسی کلمه lazinesses
:
حالتهای تنبلی که ممکن است فرد در شرایط مختلف از خود نشان دهد.