معنی فارسی leaderette
B1عنوانی برای اشاره به یک رهبر زن به صورت غیررسمی.
An informal term for a female leader.
- NOUN
example
معنی(example):
سازمان سمیناری برای رهبران دختر جوان برگزار کرد.
مثال:
The organization hosted a seminar for young leaderettes.
معنی(example):
به عنوان یک رهبر زن، او الهامبخش بسیاری از دختران جوان بود تا به رویاهای خود دنبال کنند.
مثال:
As a leaderette, she inspired many young girls to follow their dreams.
معنی فارسی کلمه leaderette
:
عنوانی برای اشاره به یک رهبر زن به صورت غیررسمی.