معنی فارسی leadenpated

B2

احساس سنگینی یا کسالت در ذهن.

Feeling of mental heaviness or lethargy.

example
معنی(example):

احساس سنگینی در سر، او را در تمرکز بر تحصیلش دچار مشکل کرد.

مثال:

Feeling leadenpated, she struggled to concentrate on her studies.

معنی(example):

افکار سنگین او باعث شد که نتواند به سرعت پاسخ دهد.

مثال:

His leadenpated thoughts made it hard for him to respond quickly.

معنی فارسی کلمه leadenpated

: معنی leadenpated به فارسی

احساس سنگینی یا کسالت در ذهن.