معنی فارسی leapfrogger
B1شخصی که در بازی قفقاز میپرد که در آن بازیکنان بر روی پشت یکدیگر میپوند.
A player who participates in the game of leapfrog by jumping over others.
- NOUN
example
معنی(example):
پرشکننده بر قفعزادگانش در طول بازی پرید.
مثال:
The leapfrogger jumped over his friends during the game.
معنی(example):
در نمایشگاه، پرشکننده همه را با پرشهایش شگفتزده کرد.
مثال:
At the fair, the leapfrogger amazed everyone with his jumps.
معنی فارسی کلمه leapfrogger
:
شخصی که در بازی قفقاز میپرد که در آن بازیکنان بر روی پشت یکدیگر میپوند.