معنی فارسی leapingly

B1

به حالت پرش؛ با شتاب و جنب و جوش.

In a manner that involves leaping or jumping energetically.

example
معنی(example):

کودکان به‌سرعت به‌طرف تپه می‌رفتند تا خوش بگذرانند.

مثال:

The children were leapingly climbing the hill for fun.

معنی(example):

او با نشاط به رقص پیوست و به لطافت حرکت کرد.

مثال:

She leapingly joined the dance, moving gracefully.

معنی فارسی کلمه leapingly

: معنی leapingly به فارسی

به حالت پرش؛ با شتاب و جنب و جوش.