معنی فارسی lexicographic
C1لکسیکوگرافی به علم تهیه و تدوین واژهنامهها اشاره دارد.
Relating to the compiling of dictionaries.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مطالعات لکسیکوگرافی بر تهیه واژهنامهها تمرکز دارد.
مثال:
Lexicographic studies focus on dictionary making.
معنی(example):
او سالها روی یک پروژه لکسیکوگرافی کار کرد.
مثال:
He worked on a lexicographic project for years.
معنی فارسی کلمه lexicographic
:
لکسیکوگرافی به علم تهیه و تدوین واژهنامهها اشاره دارد.